خوب می دانم باید بنویسم باید بنویسم تا شاید
آرام شوم تا شاید فراموش کنم مثل خواب وقتی میخوابم ; من ,من نیستم .بخوابم و بیدار نشوم که
خفتگان را خبر از محنت بیداران نیست این را دیروز همایون می خواند آنجا وسط کنسرت
و تمام تنم سر شد.تن من با شعر سر می شود و موسیقی زنده حتما باید زنده باشد و پخش
مستقیم.اگر الکل دم دستم بود الکی می شدم شک ندارم یک دائم الخمر بالفطره می شدم یک
چیزی مثل جانی بالفطره مثلا , آنقدر مست می شدم تا فراموش کنم بعد همینجور تا ابد مست می
ماندم.